نقطه پایان بهفرصتسوزیها
تردیدی نیست که حضور امریکا در افغانستان بخاطر منافع ایالاتمتحده بودهاست. این؛ اما نهجای تعجب دارد و نهجای طعن و نههم کشف یک نظریه راهبردی سیاسی به شمار میآید که برخی، با ژست سیاستفهمی، آن را تکرار میکنند. هیچ کشوری در دنیا، بخاطر منافع دیگران، بخاطر رضای خدا یا بخاطر نوع دوستی، در خارج از مرزهایسرزمینی خود، هزاران سرباز پیاده نمیکند و هزنیههای میلیارد دلاری انجام نمیدهد، تا امریکا نیز بهچنین اقدامی دست زند.
آنچه مهم است اینکه، حضور امریکا در افغانستان، در عینحال که بخاطر منافع این کشور بوده است در راستای منافع افغانستان نیز قرار داشتهاست. منافع دو کشور در این مورد، با هم تلاقی کرده و همسان در یک جهت بهحرکت در آمدهاست.
ولی طی این هفده سال گذشته، نظام حاکم بر افغانستان، نتواست، بر نقصها و کاستیهای خود فایقآید. حکومتهای گذشته به دلیل ناکارآمدی و گرفتاری در چنبره نگرشهای تنگ قومی و فقدان تفکر و راهبرد ملی، قادر نشدند که ظرفیتسازی کنند و یک استراتژی هوشمندانه و جامع را در راستای تامین حداکثری منافع ملی، طراحی و تطبیق نمایند. بهاین ترتیب، از فرصتهای ایجاد شده، آن گونه که باید استفاده بهینه نشد و مشکلات متعددی، همچنان بر سر جای خود باقی ماند. البته این بهمعنای بینقص بودن استراتژی امریکا، طی سالهای گذشته در افغانستان، بعنوان شریک این کشور نمیباشد.
اعلام استراتژی جدید امریکا، مبنی بر ماندن در افغانستان، بهمنظور مبارزه با هراسافگنان، مسئولانه و منطبق بر واقعیتها موجود در افغانستان و در راستای منافع هر دو کشور است. هرچند ممکن است این استراتژی خالی از عیب نباشد؛ ولی روی همرفته، اعلام ادامه حضور امریکا در افغانستان، تاحدودی باعث خوشبینی مردم میشود. امید گروههای شورشی را به منظور دستیافتن بهاهداف خود، بهیاس تبدیل میکند و حامیان آنها را پیشازپیش تحت فشار قرار میدهد.
واضح است که تاکید و خوشبینی، در مورد حضور امریکا در افغانستان یک گزینه ایدهآل نیست، بلکه نظر بهدرک دشورایهای موجود در این کشور است. مهم است که در اینباره، از طرح مباحث و شعارهای سفیهانه پرهیز شود و منافع ملی مورد اهتمام قرار گیرد.
بایسته است حکومت افغانستان نیز با درسآموزی از اشتباههای گذشته، در عرصههای مختلف به صورت مسئولانه، استراتژی ملی، هوشمندانه و همهجانبهای را برای آینده اتخاذ نماید تا در پرتو آن منافع ملی، بهگونه مطلوب تامین گردد و گامیهای موثری، در جهت حل معضلات کشور برداشته شود. زمان آن فرا رسیدهاست که بهتمامیتخواهیها، نابخردیها، فرصتسوزیها در عرصه سیاستگذاریهای کلان ملی، نقطه پایان گذاشتهشود، در غیر آن همه بازندهایم.