رؤیای خماری با ودکا، رقص با ویسکی و تطهیر با زمزم
هفت هزار نفر بازداشت، شکنجه وحشتناکِ افراد دستگیره شده، پانزده هزار نفر انفصال از خدمت تنها در آموزش و پرورش، تعلیق وظیفه بیش از پنجاه هزار کارمند در بخشهای مختلف و در ردههای متفاوت، محصول پسا کودتا، یا به عبارت دیگر کودتای پس از کوتا در ترکیه است. این، فقط تا اینجای کار است؛ اما ماشین تصفیه و شکنجه اردوغان، همچنان به پیش میرود. این، یعنی پیروزی بزرگ و قهرمانی پرشکوه برای اردوغان، تحقیر خفتبار ارتش، و شکست و میل به قهقرایترکیهای که روزی پیشرو در پیشرفت بود. ترکیه در حقیقت، به این تلخی و گرانی، بهای اسطورهسازی کسی را میپردازد که تنها به اقتدار خود میاندیشد.
وی که بر آن بود، برای تحقق رؤیاهای بزرگش؛ با غربیها ویسکی بنوشد رقص کند، با روسها ودکا بنوشد در ساحل دریای سیاه آفتاب بگیرد، با مسلمانان زمزم، مزمزه کند و خود را پرچمدار اسلامگرایی معرفی نماید و بر سر اسرائیل فریا کشند؛ تا از این راه امپراتوری عثمانی را نیمه احیا کرده و رقیبان را از صحنه بیرون کند؛ اینگونه هویت نمیهخفته، ولی چند پارهای مردم ترکیه را از کرختی بیدار کرد و رؤیاهای که تعبیر ناشده باقی ماند.
سیاستهای متعارض و اقتدارگرایانه او این پرسش را برای مردم ترکیه خلق کرد که در واقع هویت آنها چیست؟ سکولاریسم یا اسلامیسم؟ هماینک، سربازانی که برای حفاظت از جمهوریت سر میدهند و دیگرانی که برای نجات اسلام در ترکیه سر میبرند. لذا، این شکاف و حمله و ضد حمله را باید جستجوی و پیدا کردن هویت برای مردم ترکیه دانست که محصول سیاست اردوغانسیم است. سیاستی که شاید، خود او نیز برای توجیه آن پاسخروشن نداشته باشد؛ چرا که تا اینجای کار او هم با غرب بوده هم علیه غرب، هم با اسرائیل بوده هم علیه اسرائیل، هم در مقابل روسیه مقتدرانه ایستاده وهم خفتبار از آنها عذر خواهی کرده است، هم داعش را به وجود آورده و از آن حمایت کرده و هم علیه آنها جنگیده است. با کردها بر سر میز صلح نشسته و سپس به شقیقه آنها ماشه کشیده است.
شاید بتوان گفت ترکیه امروز، برای انتخاب یکی از سه هویت در التهاب است، سکولاریسم، اسلاممیانه، و اسلامگرایی پیکارجو؛ و مردی که در میان این همه التهاب، با مشت آهنین، در پی اقتدار خود است.