از یوغ استعمار تا دام استحمار
کشوری که قادر نیست بند تنبان اتباع خود را تولید کند؛ نمیتواند مستقل باشد. بند تنبان افغانیها از چین وارد میشود و پارچه تنبان از دیگر کشورها به شمول همین چین. از این بالاتر حتا گفته میشود که در مواردی، دستههای بیل و کلنگ و دیگر ابزارهای سنتی این سرزمین کشاورزی، از پاکستان وارد میگردد. وابستگی ما آن قدر شدید است که ما نمیتوانیم برای خود بند تنبان درست کنیم کاری که در گذشته از پشم بره انجام میشد. اینک اگر تولیدات دیگران نباشد قسمت تحتانی مالخت است! افتضاحی از این بالاتر قابل تصور نیست. پس سخن گفتن از استقلال یک حرف بیمعناست کشوری که دارای چنین وضعیتی میباشد،با کوچکترین فشار، وادار تسلیم میشود، و نمیتواند تصمیم مستقلانه سیاسی برای امور داخلی و خاجی خود اتخاذ کند؛ امری که اساس استقلال را تشکیل میدهد.
از این وابستگی اقتصادی و مصرفگراییمنفعلانه که بگذریم؛ ما حتا به استقلالذهنی نرسیدم که مرحلهای از خود آگاهی و مقدمهای بر استقلال عملی است. میتوان گفت ذهنهای ما، بیشتر از گذشته وابسته شده است. بسیاری از افغانها رهبر دیگر کشورها را رهبر خود میخوانند و خود را سربازن پاک باز آنان میدانند، چیزی که در هیچ قاموس سیاست نمیگنجد مگر در ذهن معوج افغانی. چنین وضعیتی را باید سقوط آزاد از وضعیت استعمارزدگی به سمت استحمارگرایی دانست.
خیلی از افغانها مزدور برخی از کشورهای همسایهاند، مزد میگیرند تا وطن خود را ویران کنند. بعضی حاضرند با دریافت هزار دلار از مأموران بعضی از کشورهای همسایه، با جاسازی یک بمب، یک تأسیسات چند میلیونی را به خاک یکسان کنند، احتمالا به این بهانه که این تأسیسات را بیگانگان ساخته و نشانهای از وابستگی است؛ اما آنان، آن قدر استحمارزده و حقیراند که آنی به اجیر بودن برای مرگ و ویرانی خود نمیاندیشند و فکر نمیکنند؛ پولی را که آنها، برای ویرانی این وطن بدست آوردهاند نیز توسط خارجیها پرداخت شده است؛ یعنی هم بردگی و بارکشی هم به بار آوردن ویرانی.
مقامات ارشد و دولتمردان ما، از کشورهای دیگر پول میگیرند که چه سیاستی را اتخاذ کند تا در قدم اول منافع کشور یا کشورهای پول دهنده تأمین گردد نه منافع مردم افغانستان. بنابراین؛ شاید ما به ظاهر، از یک بند استعمار عریان خود را رهانیده باشیم؛ اما گریبان خویش را به چندین بند پنهان دیگر گرفتار کردهایم که بالاترین آن استحمار است و آثار ویرانگر آن، بسیار سهمگینتر از استعمار است.