بهار می‌تواند سمبلی برای تغییر باشد، می‌تواند نشانه‌ی باشد برای تازه شدن، برای نو شدن، برای روبیدن، برای شکوفه زدن، برای جوانه زدن، برای رشد، برای بالندگی. طبیعت می‌تواند معلم خوبی باشد برای آموختن درس‌های زندگی. زندگی که هر چند برای بهار و طبیعتش تکرار شدنی است؛ ولی، برای انسان این تکرار به قیمت از دست دادن بخش از عمر است که گوی هیچ‌گاه تکرار نمی‌شود، اندکی بیندیشیم که فرصت‌ها از دست می‌رود.
افغانستان بیش از سه دهه است که در جنگ است. یک روز گناه را سر شوروی می‌اندازیم که اگر خارج شود چنین و چونان می‌شود، یک روز سر پاکستان، یک روز سر امریکا و یک روز سر کشوری دیگری. نمی‌گویم که دخالت‌های کشورهای یا شده و چند کشور یاد نشده، در امور افغانستان بی تأثیر بوده است حتماً تأثیر داشته است؛ اما، مهم خود افغان‌ها است افغان‌ها ذهن خود را باید بشویند و جور دیگری فکر کنند. ذهن جنگی و جنگ زده پس است، مقاومت متعصبانه و بدون هدف برای هفت پشتمان کافی است. ذهن جنگی ویرانگر و نابود کننده است نه آباد کننده، آمیزش مبارزه و تعصب سدی است برای رشد و بالندگی. اینک زمان آن رسید که فقط و فقط باید منافع ملی افغانستان در نظر گرفته شود، هر معامله‌ای که صورت می‌گیرد هر پیمان و معاهده‌ای که امضا می‌شود هر روابط که بر قرار می‌شود فقط باید سود و منافع افغانستان در نظر گرفته شود، به عبارت دیگر خوبی و بدی باید بر اساس معیار منافع افغانستان تعریف شود. در آن صورت هر چه که به نفع افغانستان و مردمانش بود خوب است و غیر آن بد است. این فرمول سیاست و حکومت در سراسر جهان است همه بر اساس این فرمول کار می‌کنند، ممکن است شعارهای دهان پرکن دیگری هم بدهند ولی سخن همان است که گفته شد. چرا ما نباید فرمول سیاست را یاد بگیریم و با آن درست کار کنیم. در این صورت است که افغانستان عزتمند و مردانش عزیز خواهد بود. در غیر آن خواری و ذلت سایه خود را از سر افغانستان بر نخواهد داشت. یک افسانه سیاسی در میان مردم عوام افغانستان دهان به دهان می‌چرخد که «افغانستان و ژاپن در یک روز استقلال خود را بدست آورده‌اند» این سخن پی پایه و افسانه است؛ ولی در عوض این سخن درست است که افغانستان، ایران و ترکیه هم زمان اصلاحاتی را آغاز کردند اما هیچ کس از آن حرف نمی زند. اینک باید دید و پرسید که ترکیه کجا ایستاده است؟ ایران کجا قرار گرفته است؟ و افغانستان چه موقعیتی دارد؟ در آمد حاصل از گردش گری ترکیه برابر هشت سال بودجه افغانستان است، در آمد حاصل از صادرات خودرو ترکیه معادل پنج سال بودجه کل افغانستان است. ایران در حوزه سلامت و بهداشت سرآمد کشورهای منطقه است و... اگر گفته شود که ایران و ترکیه با افغانستان از هیچ نظر قابل قیاس نیست. با پذیرش این حرف هم باید گفت افغانستان حد اقل به اندازه نصف ترکیه و ایران ظرفیت توسعه را داشته است. وضعیت کنونی افغانستان چگونه است؟ نمی توان انکار کرد که ذهن افغان‌ها به صورت غالب ذهن جنگی، ذهن ویرانگر، ذهن سرکش، ذهن متعصب، ذهن خشن است. این ذهن را باید تغییر داد با الهام از بهار با الهام از باران، آن را باید لطیف‌تر، مهربان‌تر و سازنده‌تر ساخت. هم چشم را باید شست جوری دیگر باید دید، هم ذهن را باید شست جور دیگر باید فکر کرد. هردو نیاز مبرم افغان‌ها است