شکیبا و خردگرا
کاظمی، سیاستمدار شکیبا، هوشمند و خِردگرا بود. او جامعهی خود را به خوبی میشناخت و برای برون رفت از معضلات آن، راهحلهای مبتنی بر واقعیتهای عینی جامعه داشت یا درجستوجوی آن بود. از این رو، او به صورت مستقیم انگشت را بر روی همگرایی ملی، توزیع عادلانه ثروت ملی، نحوه تأمین معیشت، رفاه و محتوای سفره/ دسترخوان مردم میگذاشت و در پی مطالبه تغییر و بهبود این موارد بود. او به خوبی میدانست که سرمایه اصلی جامعه، نیرویمتخصص، کارآمد و اهلنظر است؛ و بدون توجه به این سرمایه عظیم؛ فائق آمدن بر مشکلات، امر ناممکن است؛ لذا، برای او هیچچیزی به اندازه صحبت و تبادل نظر با اهالی دانش و اندیشه، پراهمیت و با ارزش نبود و به اصحاب فکر، آنچه در توان داشت بها می داد. او از بازار جرگهگرایی سنتی افغانستان که اساس آن کهن سالاری، ریشسفید محوری و گردش به دور چرخ باطل است، عبور کرده بود و به رغم احترام به فرهنگ افغانی؛ اما اساس برنامههایش مبتنی بر بهرهمندی بهینه از دانایی و توانایی نخبگان، منهای تعلقات خاص بود. کاظمی، تنیدن بیمارگونه بر تعلقات قومی، زبانی، منطقهای و مذهبی را سم مهلک برای جامعه افغانستان و باعث عقبماندگی کشور میدانست و بر نهادینه کردن هویت ملی - اسلامی بر پایه شکیبایی، همدیگر پذیری، حقوق شهروندی و حاکم کردن شایسته سالاری، اهتمام ویژه داشت و در این زمینه تمام همت و توان خود را به کار بست.