گسترش مسجد و مسجدسازی به تنهایی، به اخلاق مداری، تعمیق ایمان و زیست معنوی منجر نخواهد شد؛ بلکه دکانی خواهد بود برای مولویان بیسواد یا کم سواد که به فرقه گرایی و تکفیرمحوری دامنه بزنند، خرافات را گسترش دهند، آموزش کینه‌توزی دهند، بین مسلمانان بدبینی ایجاد نمایند و مردم را به آشوب و بلوا دعوت کنند. چنین مساجدی نه تنها منبع خیر نخواهد بود بلکه مرکز شر مطلق خواهد بود. همان که نمونه‌اش را پیامبر در صدر اسلام به خاک یکسان کرد. مسجد وقتی می‌تواند منبع فیاض معرفت باشد که از پشتوانه‌ای فکر، اندیشه و معرفت برخورد باشد و لازمه آن آموزش در سطوح مختلف است. برای نیل به این هدف، قبل از سونامی مسجد سازی، به انقلاب و رستاخیز ایجاد کتابخانه و تالارهای مطالعه و ترویج آن ضرورت است. لازم نیست در هر کوچه و پس کوچه مسجد جامع داشته باشیم! ولی لازم است در هر محله، یک کتابخانه نا جامع داشته باشیم. پس قبل از اینکه به مسجد سازی روی آوریم، به کتابخانه سازی بپردازیم. تا بجای عبادت خانه، شرارتخانه و تکفیرخانه نسازیم. اگر مسجد منهای معرفت عمیق دینی کارساز بود، بی تردید سرنوشت ما اینک چنین اسفبار نبود. بنابراین کمک به مسجد و مسجد ساختن و سپردن آن به دست مولویان بیسواد که آدمکشی را ترویج می‌کنند و مسلمانان را کافر می‌خوانند، نه تنها مشارکت در ثواب و صالحات نیست که مشارکت در عقاب و تیره روزی فردای فرزندان مان است؛ اما مشارکت در ساخت کتابخانه، چشم انداز پرشکوهی را فراروی افق‌های دید ما، می‌گشاید و محصولات پرثمری را به بار می‌آورد که ایمان آگانه، معرفت شکیبانه، عمل اخلاق مدارانه و تضمین فردای بهتر، برای نسل‌های آینده، تنها بخشی از آن خواهد بود.