مردم این سرزمین، شاید خداجوترین مردم بی‌خدای دنیا باشند. در ظاهر همه جا سایه خداست. هرچه است این مردم به خدا بر می‌گردانند، گرسنگی، سیری، فقر، غنا، حتا ریش و آرایش و خلاصه هرچه؛ چرا که او قادر مطلق به همه امور است؛ اما در خلوتگاهی این مردم هرگز خدا حق عبور ندارد و حاکمیت لایتناهی الهی، در قلمرو خصوصی یا حاکمیت این مردم، به بن می‌خورد. گویا خدا در پشت پرده توانایی دیدن این مردم را ندارد. به این دلیل است که فساد و بداخلاقی در انواع و اقسام آن، اینجا بیداد می‌کند. این جامعه از نظر بی عدالتی، مفاسد اداری، قطاع الطریقی، آدم کشی، دزدی، حق کشی، اعمال فرا قانونی، تجاوزگری، خشونت و دیگر انحطاط اخلاقی همواره در صدر است. در اینجا، هرچه از اخلاق، ارزشها، معنویت و خدا گفته می‌شود، فقط همان لفظ است و فاقد هرنوع معنا، کارکرد و آثار. اینجا فقط خدا بگو؛ اما هر بی‌خدایی که می‌کنی بکن، اینجا سرزمین خداجویان بی‌خداست.