وجهه انسانی و تبلور دموکراسی یک فرهنگ
فرهنگ و تمدن امریکا؛ با اغماض از برخی جنبهها، مبتنی بر ارزشهای انسانی است و سیاست و حکومت در این کشور، حاصل اراده مردم و مبتنی بر دموکراسی میباشد. از این روست که مردم، روزی کلید کاخ سفید را به اوبامای کنیایی تبار میدهند و روزی دیگر آن را به ترامپ اسکاتلندی تبار. این چیزی نیست، جز موثر بودن رای، اراده و نظر مردم که در هر چهار سال یکبار و یا هشت سال یکبار ممکن است ذائقه آنها، چنین دگرگون شود؛ ولی راهی برای مهندسی کردن و تغییر دادن برایند اراده مردم وجود ندارد. این از ویژگیهای نظام باز میباشد که نتیجه را مردم مشخص میکنند، هرچند ممکن است مطلوب نباشد یا حتا مایهی تعجب باشد؛ اما در یک نظام دموکراتیک برای قبضه کردن قدرت، مطلوبیت پیش ساخته وجود ندارد، مطلوبیت؛ یعنی خواست مردم که هرچند آن خواست در نفس امر، نا مطلوب باشد و این؛ یعنی دموکراسی.
با اینهمه، چنین نظامی را نمیتوان فاقد هویت دانست که هویت آن در بی هویتی باشد و به شکل آفتاب پرست، هر چهار سال یکبار، ماهیت خود را تغییر بنیادین دهد. ارزشهای انسانی و حقوق بشری عقبه و درون مایه این نظام است که هویت اصلی آن را تشکیل میدهد و در نتیجه، عدول ناپذیر و غیر قابل تغییر است؛ و برفرض که آنها را بستانیم و نادیده انگاریم، چیزی جز ساختمانهای شهرها و جنگ افزارهای انبار شده، به عنوان محصولات سخت افزار این تمدن، باقی نمیماند.
به همین دلیل است که وقتی مردم در سطوح مختلف، احساس میکنند که به این ارزشها، به نحوی، دست برد زده شده است یا زیرپا گذاشته میشود، در برابر آن میایستند. مردم عادی به خیابانها میآیند، و وزیر دادگستری از وکلا میخواهد که از فرمان رییسجمهوری دفاع نکنند و قاضی فدرال آن را نقض میکند؛ ولی حتی رییسجمهوری به جنجالی ترامپ نیز نمیتواند این اقدمات را نادیده بگیرد یا مقاومتکنندگان در برابر خود را متهم به خیانت به کشور یا هم دستی با دشمنان نماید. جلوهها و جنبههای انسانی از فرهنگ و تمدن امریکا نازدودنی است، هرچند رییسجمهوری مانند ترامپ، چند صباحی، ممکن است، بتواند گردوخاک به پا نماید و مقاومت آن را به چالش بطلبد.