تحولات و رویدادهای جامعه و جنگ‌های کشور را باید، با معیار تأمین منافع ملی، کسب پرستیژ سیاسی، حیثیت و کرامت شهروندی، تأمین عدالت اجتماعی مورد سنجش قرار داد. بنابراین در هر تحول و جنگی که منافع ملی تأمین نشود، حرمت انسان و کرامت شهروندان ارتقاء نیابد، در عرصه بین‌الملل نه تنها پرستیژ و وجهه سیاسی کشور بهبود نیابد، بلکه بیش از پیش مخدوش گردد. اعتبار پاسپورت مملکت جنگنده پس از جنگ، در میان ممالک دنیا از کمترین اعتبار برخوردار شود. در عرصه داخلی نه تنها عدالت تأمین نگردد، بلکه به یک رؤیای غیر قابل دسترس برای مردم تبدیل شود. بودجه ملی بر پایه اعانه سایر کشورها تعریف و بسته شود، بدون تردید آن رویدادها و جنگ‌ها را نمی‌توان قهرمانانه نامید و نه حق‌مدارانه، بلکه جنگ‌ها و رویدادهای بوده است که احساسات و شعارها، بجای منطق ملی و خرد سیاسی عنان فعالان نظامی و سیاسی را در اختیار داشته است؛ لذا نتیجه آن نمی‌تواند جز خفت و فلاکت بوده باشد. بنابراین، اگر از این منظر نگاه کنیم، هر دو رویداد هفت و هشت ثور، جدای از انگیزه‌ها، برای مردم افغانستان غم انگیز و دردناک بوده‌است. اعتبار افغانستان، در عرصه‌های مختلف، در هر دو واقعه بهبود نیافت. کرامت انسان افغانستانی، به درد ناک‌ترین اشکال، زیرپا شد. او هیچ‌گاه، چیزی را به عنوان مفهوم عدالت لمس نکرد و در عوض هر آنچه دید چیزی جز ستم و بیچارگی نبود. مهم‌تر از همه اینکه، منافع ملی افغانستان در هر دو رویداد، در ابعاد وسیع و به بدترین صورت ممکن به حراج گذاشته شد.